به گزارش سلام لردگان به نقل از پايگاه 598 - پيمان رهبري حق/هدف از اين مقاله معرفي اجمالي فعاليت هاي فرهنگي ايالات متحده آمريکا تامقطع انقلاب اسلامي در ايران است. اين مقاله فهرستي از اقدامات فرهنگيايالات متحده را ارائه مي دهد و همچنين ادعا ندارد که تمام موارد آشکار وپنهان اقدامات فرهنگي آمريکا را در ايران توانسته است رصد کند و قطعاموارد ديگري بوده است که که از چشم نگارنده پنهان مانده است. همانطور کهملاحظه مي شود اقدامات فرهنگي آمريکا در ايران با فعاليت هاي مستقيم وعريان هيئت هاي تبشيري آغاز و هرچه زمان مي گذرد اين اقدامات پيچيده تر،دقيق تر و گسترده تر مي شود. اين اقدامات به گونه اي است که در آستانهانقلاب مهمترين کشور در عرصه فرهنگي ايران کشور ايالات متحده آمريکا است.
فعاليت هاي تبشيري و مدارس و مراکز بهداشتي آمريکايي
نخستين تکاپوي فرهنگي آمريکا با اعزام هيئت هاي تبشيري پروتستاني به ايرانآغاز شد. درسال 1830 م/ 1208 ه.ش. طلائيه داران تبشيري آمريکايي با هدفکشف و شناسايي حوزه جديد تبليغات مذهبي وارد ايران شدند. در نتيجه هياتيبا اين هدف به نام ”هيات کميسيونرهاي آمريکايي براي ميسونرهاي خارجي" شکلگرفت. اين هيات ج.ل. مريک (J.L. Merrick) را درسال 1832م /1210ه.ش. بهايران فرستاد. سفر مريک آن چنان رضايت بخش نبود. از آن جهت که در هنگاماقامت او در اصفهان توطئه اي براي قتل او چيده شد. بار ديگر در همان سالگروهي ديگر که شامل هريسون گري، اوتيس دوايت و الي اسميت مي شد، پسازمسافرت هايي به سوريه، عثماني و ارمنستان، به اروميه رسيدند و با روسايمسيحيان آشوري و نسطوري جهت پيشبرد اهداف خود مذاکره کردند. پس از ارسالگزارش هاي اين گروه، هيئت تبشيري رسمي ديگري به ايران اعزام شد و در شهراروميه فعاليت هاي خود را آغاز کرد. از اعضاي موثر اين هيئت مي توان بهپرکينز و گرانت اشاره کرد که نخستين اتباع آمريکايي در ايران بودند و دراروميه مستقر شدند. آنها نخستين مدرسه مدرن ايراني به نام مدرسه آمريکايياروميه را تاسيس کردند. اين مدرسه چهار کلاس داشت و دو سال بعدبخش دخترانه آن هم راه اندازي شد. وي همچنين نشريه زاهر يرادي باهرا رامنتشر مي کرد.

کمي بعد در سال 1848، جوسف کوکران نيز به عنوان مبلغي تبشيري با خانوادهپرجمعيتش در اروميه مستقر شد. يکي از فرزندان کوکران (جوسف پسر) در سال1878 بعد از تکميل مدرسه پزشکي در آمريکا به همراه همسرش به اروميهبازگشت. در سال 1879 دکتر کوکران با حمايت هيئت تبشيري آشوريان، نخستينمدرسه مدرن پزشکي ايران با نام کالج پزشکي اروميه را تاسيس کرد.
فعاليت هاي تبليغي مسيحيان تحت پوشش فعاليت هاي آموزشي و مدرسه سازي وهمچنين بهداشتي و بيمارستان سازي انجام مي پذيرفت. در سال گروهي از مبلغانمسيحي پرستيبري به محوريت فردي به نام جيمز باست، از امريکا به ايرانآمدند و در ساختمان اتابک واقع در خيابان لاله زار فعلي مستقر شدند. دوسال بعد يعني در سال ???? اين هيات دبستاني را در نزديکي دروازه قزوين بهراه انداخت. باست و همراهانش در سال ???? در خيابان قوام السلطنه (سي تيرفعلي) قطعه زميني خريدند و با حضور ناصرالدين شاه، کلنگ بناي ساختمانمدرسه جديد بر زمين زده شد و دو سال بعد ساخت آن به اتمام رسيد. در اينزمان مدرسه داراي شش کلاس و پنجاه دانش آموز بود و رياست آن را مستر واردبر عهده داشت. يازده سال بعد، يعني در سال ???? مستر وارد به آمريکا برگشتو ساموئل مارتين جردن همراه همسرش به ايران آمد و يک سال بعد به رياستمدرسه امريکايي تهران رسيد.
در اثر تغيير در ساختار مديريت مدرسه، تا سال ???? چهار کلاس دبيرستان بهمدرسه افزوده شد. مدرسه اي که نهايتاً در سال ???? برابر با ???? ميلاديبا تکميل دوره دوازده ساله دبيرستان، کالج امريکايي تهران در اراضيبهجت آباد تجديد بنا شد و آغاز به کار کرد و بعدها در اواخر دوره رضاشاهبه «البرز» تغيير نام داد. در اين مدرسه ارزش هاي آمريکايي و همچنين سبکزندگي آمريکايي به دانشجويان آموزش داده مي شد و هدفشان مسيحي کردندانشجويان مسلمان بود که در اين زمينه موفق نبودند. اعضاي خانواده سلطنتيو ديگر مقامات ترجيح مي دادند فرزندانشان در اين مدرسه تحصيل کنند.
هيئت تبشيري پرستيبري با مدريت رتلت و کينگ و در سالهاي بعد جين دوليتل،مدرسه اي ديگر به نام مدرسه عالي دماوند (بنياد فرهنگي ايران بت ئيل) درسال 1347 در خيابان سعدي شمالي تهران تاسيس کرد. اين مدرسه با دوازدهدانشجوي دختر کار خود را آغازکرد. اين مدرسه آمريکايي دخترانه که در دورهقاجار به بيت ئيل (کلمه اي عبري به معني خانه خدا) مشهور بود، در زمان رضاشاه نوربخش ناميده شد و همراه به مدرسه البرز ملي اعلام شد. تبليغات ضدديني و ضد اسلامي اين مدرسه به گونه اي بود که ناصر الدين شاه فرمانتعطيلي موقت آموزشگاه دخترانه امريکايي در تهران را براثر شيوع اخبارتغيير دين و رويه اخلاقي دانشآموزان مسلمان صادر کرد و مرحوم پرويناعتصامي شاعر اجتماعي معاصر که دانش آموخته اين مدرسه بود. در سال ????کالج آمريکايي ها و مدرسه دخترانه آمريکايي تهران توسط دانشگاه ايالتينيويورک رسما پروانه تاييد(charter) يافتند. مدرسه ديگر اين فرقه مذهبيمسيحي کاميونيتي اسکول (مدرسه انجمن تبليغي) است که جنبه مذهبي داشت. درهمه اين مدارس، علوم جديد، زبان انگليسي، تعليمات دين مسيح و مختصري زبانفارسي تدريس مي شد.
از مدارس آمريکايي و پرستيبري تاثيرگذار و مهم ديگر مي توان به مدرسهآمريکايي مموريال تبريز اشاره کرد. سيد حسن تقي زاده و سيد احمد کسروي ازدانش آموختگان مشهور اين مدرسه هستند. پيرامون نقش تقي زاده و کسروي درتاريخ معاصر ايران بحث بسيار است و مي تواند موضوع مقاله مستقلي باشد، امابه اجمال مي توان گفت که ديدگاه و مواضع دين ستيزانه و شوينيستي باستانگرايانه آنها مشهود است. اين دو را بگونه اي مي توان از نظريه پردازانپهلوي اول ناميد که کوشش داشتند باستان گرايي شوينيستي را جايگزينايدئولوژي اسلامي کنند.
هوارد کانکلين باسکرويل (Howard Conklin Baskerville) معلم مدرسه آمريکاييمموريال تبريز بود. وي در سال 1908م/1286ه.ش با يک قرارداد دو ساله واردتبريز شد و به تدريس پرداخت. بعد تحولات انقلاب مشروطه در تبريز و محاصرهتبريز توسط سلطنت طلبان و قحطي شديد و گرسنگي در تبريز با تشکيل گروهي بهنام موج نجات و فرمانده آن به صفوف انقلابيون مشروطه تبريز پيوست.باسکرويل در دوشنبه ?? فروردين ???? در نبرد سنگين «شام غازان» که بين فوجنجات و مشروطه خواهان از يک سو، و قزاقان سلطنت طلب از ديگر سو درگرفت،براثر شليک گلوله اي به سينه اش در دم جان باخت. با مرگ باسکرويل پيکر اوهمراه با تشييع در گورستاني در تبريز به خاک سپردند.
از ديگر فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي ايالات متحدة آمريکا در سالهاي1319-1323 ه.ش. اقدامات لوئيس جي. دريفوس (Louis G. Dreyfus)، وزير مختارآمريکا در ايران، و همسرش گريس (Grace) بود. آنها درمانگاهي در مناطق فقيرنشين جنوب تهران براي بيماران مبتلا به تيفوس و يتيم خانه اي در همانجاتاسيس کردند. جين اي. دولتيل نيز فعاليت هاي آموزش و بهداشتي به ايرانيانبه ويژه زنان ارائه مي داد. وي از 1300 تا 1343 ش. که بازنشسته شد تاانقلاب اسلامي نيز اين فعاليت ها را ادامه داد.
غارت بزرگ
در سال 1918م/1296ه.ش. يک گروه آمريکايي به سرپرستي هري پرات جودسن (HarryPratt Judson) رئيس دانشگاه شيکاگو به بهانه کمک به قربانيان قحطي بزرگايران در سال هاي 1917 تا 1919 به ايران سفر کردند. البته به نظر مي رسدکه انگيزه اصلي و واقعي سفر آنها به ايران شناسايي و شکار آثار باستانيايرن بود. پس از اين سال ايران عرصه تاخت و تاز باستان شناسان، موزه ها،موسسات تحقيقي آمريکايي قرار گرفت و آثار باستاني فراواني از ايران خارجشد. خروج اين آثار از کشور بگونه اي بوده است که پژوهشگران از آن به "غارتبزرگ آثار باستاني" ياد کرده اند.
يکي از باستان شناسان آرتور آپهام پوپ (Arthur Upham Pope) بود که باپشتيباني و حمايت مالي مؤسسه هنر شيکاگو نخستين سفر خود را در سال 1925مبه ايران انجام داد. وي به عنوان دلال، مشاور و تهيه کننده آثار باستانيايراني براي موزه ها، موسسات، مجموعه دارن شخصي و دانشگاه هاي آمريکاييعمل مي کرد و به همراه باند خود بسياري از آثار باستاني را از ايران خارجکرد. او همچنين بسياري از آثار باستاني و کتيبه هاي ايران را به عنوانامانت و به منظور بررسي بيشتر و خوانش خطوط آنها از ايران خارج کرد که اينآثار هيچگاه به ايران بازنگشتند.
پوپ با يک سخراني مهيج در حضور پهلوي اول و در زمان نخست وزيري وي و باترجمه عيسي صادق، انجام داد و توانست شاه آينده را بسيار تحت تاثير خودقرار دهد و اجازه ساخت چندين بنا به سبک معماري ايراني را از او بگيرد.کاخ مرمر با گنبد کاشي کاري شده به سبک مسجد شيخ لطف الله در اصفهان،ساختمان اصلي بانک ملي و ساختمان اصلي شهرباني به سبک هخامنشيان، و موزهايران باستان به سبک ساسانيان و شبيه به طاق کسري در تيسفون از بناهاييبودند که او کار ساخت آنها را به عهده گرفت. پوپ همچنين توانست اجازه عکسبرداري از آثار باستاني و اماکن مذهبي ايران را بگيرد و به راحتي و همراهبا گروه خود عکس هاي بيشماري از آنها بگيرد.
پوپ طي 9 دوره کاوش هاي باستان شناختي و عکس هايي که گرفت توانست کتابمصور و 6 جلدي بررسي هنر ايران و چندين کتاب ديگر را تاليف کند که کتابيمرجع در معماري و هنر ايراني شد. پوپ همچنين موسسه آمريکايي هنر و معماريايران را در سال 1930م/1308ه.ش تاسيس کرد و اين موسسه بعدها به موسسهآسيايي تغيير نام داد. او ميان سال هاي 1926 تا 1939 پنج همايش بين الملليبه همراه نمايشگاه جنبي براي معرفي معماري و آثار باستاني و هنري ايرانبرگزار کرد. پوپ در سال 1966م/1344ه.ش به همراه همسرش به شيراز رفت وموسسه آسيايي را به دانشگاه شيراز منتقل کرد و در عمارت نارنجستان شيرازمستقر شد. اين موسسه تا وقوع انقلاب اسلامي به فعاليت خود ادامه داد.
انجمن ايران و آمريکا

بعد از جنگ جهاني دوم دروازه ديپلماسي فرهنگي و فعاليت هاي موثر فرهنگيآمريکا در ايران "انجمن ايران و آمريکا" بود. اين انجمن در سال 1925م. /1303ه.ش و به پيشنهاد حسين علاء در واشنگتن دي سي تاسيس شد. پس از اتمامماموريت و بازگشت حسين علاء به ايران وي پيشنهاد تاسيس انجمن ايران وآمريکا را در ايران مطرح کرد و در سال 1304 انجمن ايران و آمريکا به رياستمحمد علي فروغي در ايران تاسيس شد. اين انجمن تا سال 1321 فعاليتي نداشتاما پس از آن با رياست محتم السلطنه اسفندياري فعاليت خود را آغاز کرد.فعاليت هاي انجمن بيشتر شامل فعاليت هاي هنري، ادبي، علمي، فرهنگ عمومي،روابط اجتماعي و سبک زندگي و برگزاري سخنراني ها و جشنواره ها مي شد.
انجمن ايران و آمريکا ميزبان گروه هاي موسيقي، تئاتر، فيلمسازي آمريکاييدر ايران بود که برنامه هايشان را در محل انجمن اجرا مي کردند. اين گروههاي هنري توانستند تاثير مهمي در جامعه هنري ايراني داشته باشند. انجمنهمچنين ماهنامه ايران و آمريکا را به دو زبان منتشر مي کرد. انجمن ايران وآمريکا شعباتي در شهرهاي مختلف ايران از جمله مشهد، اصفهان تاسيس کرد. ازجمله فعاليت هايي ديگر انجمن نمايشگاه "هفت هزار سال هنر ايران" بود که درسال ????م/1342ه.ش در آمريکا برگزار گرديد و رئيس جمهور آمريکا ليندونبينز جانسون پيامي براي اين نمايشگاه ارسال کرد.
يکي از فعاليت هاي جانبي انجمن ايران و امريکا، همکاري با موسسات امريکاييدر زمينه گسترش روابط نوجوانان ايراني و امريکايي و مبادله شهروندان بود.در سال 1345 انجمن مسابقه انشائي با موضوع "چگونه مي توان تفاهم بينايراني ها و امريکايي ها را توسعه داد." را ميان دانش آموزان و دانشجويانبا جايزه ممتاز بليت رفت و برگشت به انضمام يک ماه اقامت و گردش درامريکا، برگزار کرد. در سال 1337 نيز يک مرکز دانشجويي به وسيله انجمنايران و امريکا در مقابل دانشگاه تهران افتتاح شد که در سالهاي بعد مورداستقبال دانشجويان و دانش پژوهان قرار گرفت و در سالهاي دهه پنجاه ماهيانههفت هزار دانشجو به اين مرکز مراجعه مي کردند.
فعاليت عمده ديگر انجمن ايران و آمريکا، تاسيس مرکز آموزش زبان بود. اينانجمن در سال 1335 با راه اندازي يک مرکز آموزشي در خيابان وصال شيرازيآموزش زبان انگليسي را آغاز نمود. از جمله فعاليت هاي آموزشي اين انجمن درآن سال ها مي توان به آموزش تخصصي زبان انگليسي به دانش آموزان،دانشجويان، کارکنان دولت و بازرگانان، زنان خانه دار، مغازه داران خدمتکاران و ديگر اصناف و همچنين آموزش زبان فارسي به خارجي ها نام برد. بهزودي فعاليت هاي آموزشي اين مرکز گسترش يافت و داراي شعباتي در تهران وديگر شهرها شد، به گونه اي که سالانه صدهزار نفر در تهران و پنج شهر ديگرآموزش مي ديدند. کتاب هاي آموزشي با رويکردي آمريکايي تاليف مي شد. کانونزبان بعد از انقلاب به کانون پروشي و فکري واگذار شد و هم اکنون به فعاليتهاي خود ادامه مي دهد.
کتابخانه و مرکز منابع آبراهام لينکلن، بخشي مهم از فعاليتهاي اطلاع رسانيانجمن ايران و امريکا را تشکيل مي داد. علاوه بر اين کتابخانه، انجمن درتمام شبعات خود در شهر هاي ديگر کتابخانه هاي بزرگي دائر کرد. اين کتبخانهها به عنوان مکان اصلي تماس نمايندگي فرهنگي امريکا با مخاطبان محلي درموضوعات مورد نظر، دو وظيفه عمده بر عهده داشت: فراهم آوردند اطلاعاتمعتبر و جاري درباره سياستهاي رسمي امريکا و ارتباط رودررو و ارائه تفاسيرو تحليلهاي دست اول در مورد ريشه ها، رشد و توسعه ارزشها و نهادهاياجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي امريکا. در کتابخانه امکان دسترس مناسببه کتاب ها و مجلات فراهم مي شد و اين کتابخانه حاوي کتابهايي بود که حساحترام ديگران را نسبت به تاريخ فرهنگي و فکري امريکا و نهادهاي اجتماعي ـاقتصادي و سنتهاي سياسي اين کشور بر مي انگيخت. اين کتابخانه با گزينشدقيق کتابها، مقالات، اسناد و مواد ديداري ـ شنيداري ، مخاطبان خود راتغذيه مي کرد. بودجه اين کتابخانه در چارچوب برنامه کتاب آژانس اطلاعاتايالات متحده تامين مي شد و منابع جديد را دريافت مي کرد. همچنينکتابداران آمريکايي براي تاسيس و راه اندازي مدرسه کتابداري دانشگاه تهرانو طراحي کتابخانه مرکزي دانشگاه تهران و سيستم ثبت الکترونيک آن و آموزشکتابداران تحت برنامه فولبرايت کمک مي کردند.
انجمن روابط فرهنگي ايران و آمريکا
اين انجمن توسط احمد متين دفتري تاسيس شد. او با اشاره آمريکا و با هدفاشاعه و گسترش فرهنگ آمريکايي در ايران، «انجمن روابط فرهنگي ايران وآمريکا» را ايجاد کرد و خود سالها به عنوان رئيس، اين تشکيلات را اداره مينمود. انجمن ايران و آمريکا در ابتدا تنها در عرصه آموزش زبان انگليسيفعاليت داشت، اما وقتي دولت ايران، بخش وسيعي از اراضي پارک ساعي درابتداي خيابان شهيد خالد اسلامبولي (خيابان وزراي سابق) را در اختيار اينانجمن گذاشت، بر دامنه فعاليت هاي آن افزوده شد و در تمام حوزه هاي هنريهمچون سينما، تئاتر، موسيقي، نقاشي، رقص و آواز به تلاش و تکاپو پرداخت وبا اعزام گروه هاي به اصطلاح هنري به ايران و اعطاي بورس به هنرمندانايراني، کوشيد تا بر جريان هنري و فرهنگي ايران تأثير بگذارد و جوانان رازير پوشش هنر و فرهنگ بفريبد و به سمت هدف هاي دلخواه خود ببرد.
انتشارات فرانکلين

کتاب و انتشار آن سهم عمده اي را در فعاليت هاي فرهنگي آمريکا به خوداختصاص مي داد. موسسه انتشارات فرانکلين که بعدها به برنامه کتاب فرانکلينمشهور شد، در سال 1952م/1330ه.ش در آمريکا شروع به کار کرد. هدف اصلي اينموسسه فراهم آوردن موجبات ترجمه و انتشار کتاب هاي آمريکايي به زبان هايکشورهاي در حال توسعه بود. دامنه فعاليت هاي انتشارات فرانکلين از همانابتداي کار از محدوده اي که قبلا تصور شده بود فراتر رفت؛ از جمله اينفعاليت ها مي توان به برنامه کمک براي گسترش انتشار کتاب هاي محلي و بومياشاره کرد. موسسه انتشارات فرانکلين با رياست ديتوس سي. اسميت (Datus C.Smith) رئ?س سابق انتشارات دانشگاه پر?نستون، براي دستيابي به اين هدف،نقش يک نماينده غير رسمي آمريکايي را براي جلب توجه کشورهاي ديگر که بيشترکشورهاي جهان سوم بودند، به عهده گرفت. در طول مدت فعاليت اين بنگاهانتشاراتي، قريب ???? عنوان کتاب به زبان هاي عربي، فارسي، اردو، اسپانيولو بسياري از زبانهاي آفريقايي انتشار يافت.
پروژه ايران موسسه انتشارت فرانکلين پس از اجراي پروژه مصر، در سال1954م/1332ه.ش فعاليت خود را آغاز کرد و بزرگتري پروژه در ميان 17 پروژهاجرا شده توسط موسسه انتشارات فرانکلين در سراسر جهان بود و بيشترين تنوعفعاليت ها را دارا بود. ھما?ون صنعت? زاده، موسس و مد?رعامل موسسهفرانکل?ن در تهران بود. او در سال 1304 تهران به دن?ا آمد. پدرش عبدالحس?نصنعت? در زمره نخست?ن رمان نو?سان ا?ران? و از تجار فرش و سنگ ف?روزه بود.او تحص??ت متوسطه اش را در دب?رستان البرز ادامه داد و سال 1321 به حزبتوده ا?ران پ?وست. سال 1325 که از ا?ن حزب جدا شد، ب?فاصله به استخدامسفارت انگلستان درآمد و منش? سفارتخانه شد. براساس اسناد پرونده فرانکل?ندر ساواک، صنعت? زاده در سفري که سال 1333 به آمر?کا داشت، امت?ازنما?ندگ? فرانکل?ن را گرفت، اما خودش م? گو?د در گالري چهار راه کالج باوابسته فرھنگ? سفارت آمر?کا مذاکرات? انجام داد و ا?ن د?پلمات در سال 1333ترت?ب م?قاتش با د?توس اسم?ت، را داد.
فرانکل?ن مستق?ما مبادرت به انتشار کتاب نم? کرد. کار فرانکلين شناسايي وحمايت از نويسندگان مستعد و مترجمان خوش ذوق و آماده سازي کتاب ها برايانتشار بود و براي اولين بار عمل ويرايش، توليد فني کتاب (صفحه آرايي، نمايه سازي طراحي جلد و غيره) به شکل نوين در اين موسسه انجام گرفت. اينموسسه کتاب آماده چاپ را به ناشران مختلف مي سپرد و در شناسنامه اثر نوشتهمي شد: "با همکاري موسسه فرانکلين." موسسه فرانکلين توسط کمک مالي دولتآمريکا، دربار و سيد حسن تقي زاده (رئيس مجلس سناي وقت) توانست مترجمان ونويسندگان زيادي با پرداخت دستمزدهاي قابل توجه به خود جذب کند که از ميانآنها مي توان به احمد آرام، ايرج افشار، احسان يارشاطر، عباس زرياب خويي،عبدالحسين زرين کوب، محمد معين، دکتر غلامحسين مصاحب، رضا اقصي و حافظفرمانفرمائيان و... اشاره کرد.
بخش ديگر خدمات موسسه، ويرايش کتاب هاي غير درسي بود که سپس به تشکيلاتيگسترده تبديل شد. در سال هاي بعد موسسه فرانکلين چاپ کتاب هاي درسي کشورافغانستان را نيز بعهده گرفت و براي نظارت بر چاپ کتاب ها نماينده اي ازوزارت معارف افغانستان در موسسه فرانکلين حضور يافت. موسسه فرانکلين بادستور و حمايت شاه به چاپ کتاب هاي درسي ايران نيز پرداخت. نخستين مجموعهاز اين کتاب ها در سال 1340 در دسترس دانش آموزان قرار گرفت. و براي ا?نکار افرادي را به آمر?کا، انگل?س، آلمان و فرانسه فرستاد تا با الگوبردارياز نظام آموزش?- ترب?ت? در غرب به تهيه و تدو?ن متون پا?ه آموزش? برايا?ران بپردازند. محمود صناع?، احمد آرام، محمود بهزاد، رضا اقص?، مصطف?مقرب?، ابوالقاسم قربان?، حافظ فرمانفرما??ان، ھوشنگ پ?رنظر و دار?وشھما?ون براي تال?ف و و?را?ش؛ و محمد زمان زمان?، پرو?ز ک?نتري، ھرمز وح?د،ل?ل? ا?من، ثم?ن باغچه بان و شهناز سرلت? براي امور ھنري و آماده سازي بابودجه دربار به ا?ن کشورھا رفتند. نجف در?ابندري، ام?ر صم?م? و عل? اصغرمهاجر و خود همايون صنعتيزاده هم براي امور اداري و مديريت به شعبههاروارد در ژنو به سوييس سفر کردند.
از آثار مهمي که در اين موسسه مي توان از دائرةالمعارف سه جلدي فارسي بهسرپرستي دکتر غلامحسين مصاحب نام برد که با سرمايه گذاري بنياد فورد انجامپذيرفت. نشريات پيک (پيک کودک، نوآموز، دانش آموز، نوجوان، جوان، و معلمخانواده) و مجله کتاب امروز نيز در موسسه فرانکلين چاپ و نشر گرديد. صنعتيزاده پس از آن ھمراه س?دحسن تق? زاده چاپخانه بزرگ شرکت سهامي افست راتاس?س کرد که بزرگترين چاپخانه خاورميانه بود. کمبود کاغذ نيز صنعتي زادهرا واداشت تا با پشت?بان? دربار و حمايت مال? آمر?کا کارخانه بزرگکاغذسازي پارس را تاسيس کند. ناشراني که بيشترين همکاري با موسسه فرانکلينداشتند و آثار آن را چاپ مي کردند عبارتند از: اميرکبير، بنگاه ترجمه ونشر کتاب، انديشه، ابن سينا، اقبال، صفي عليشاه، نشر کتاب، سازمان کتابهايجيبي و سخن.
صنعتي زاده در سال 1339 به فکر افتاد که سازمان کتابهاي جيبي را تأسيسکند. هدف اين سازمان در ابتدا انتشار کتاب در قطع کوچک و بهاي ارزان بود.اين مؤسسه به عنوان بخشي از انتشارات فرانکلين راه اندازي شد اما شش ماهپس از آغاز کار از نظر مالي به وضعيت ورشکستگي رسيد. در ????، زماني کهقرار بود اين سازمان تعطيل شود، مجيد روشنگر که مدت کوتاهي را به کارآموزيدر انتشارات پنگوئن در انگلستان گذرانده بود، داوطلب شد که مديريت آن رابرعهده گيرد وتوانست بدهي هاي آن را پرداخت کند. اين سازمان در سال 1348به عنوان يک شرکت سهامي انتفاعي به ثبت رسيد و به صورت يک شرکت مستقلدرآمد و سرانجام از اين موسسه جدا شد و بعدها سهام آن به انتشاراتاميرکبير فروخته شد.
بنگاه ترجمه و نشر کتاب، مؤسسه اي سلطنتي براي ترجمه و نشر که در 1332 ش ،به ابتکار احسان يارشاطر و با کمک اسدالله علم، مباشر وقت املاک و مستغلاتپهلوي ، تأسيس شد. اين نهاد به عنوان شرکتي با مسئوليت محدود با امتيازاتسازماني غيرانتفاعي به ثبت رسيد و اعضاي نخستين هيئت مديره آن اسداللهعلم، بهبهانيان، احسان يارشاطر و سيدحسن تقي زاده بودند. در 1335 ش ،ادوارد ژوزف به عنوان بازرس اين بنگاه تعيين شد. هدف اوليه بنگاه ، ترجمهآثار طراز اول جهان به زبان فارسي بود؛ اما به تدريج براي انتشار آثاري ازنوع ديگر نيز شرايط مناسبي فراهم شد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران،بنگاه ترجمه و نشر کتاب جاي خود را به شرکت انتشارات علمي و فرهنگي داد وسازمان انتشرات و آموزش انقلاب اسلامي جايگزين موسسه فرانکلين گرديد. ايندو ناشر از سال 1372 با نام شرکت انتشارات علمي و فرهنگي و با آرم سازمانانتشارات و آموزش انقلاب اسلامي به فعاليت خود ادامه دادند .
روابط آکادميک ايران و آمريکا

پس از جنگ جهاني دوم رفته رفته محمدرضا شاه پهلوي تصميم به تغيير الگويموسسات آموزش عالي ايران از سيستم دانشگاهي فرانسه به سيستم هاي آمريکاييگرفت. از اينرو بود که دولت پهلوي از اواخر دهه ???? ميلادي سعي در جلبهمکاري دانشگاه هاي آمريکايي نمود. در اين ميان، به دنبال دعوت محمدرضاپهلوي از رييس دانشگاه پنسيلوانيا به ايران، پس از مذاکراتي چند، دانشگاهشيراز تحت نظر و کمک اين دانشگاه صاحب نام آيوي ليگ (از معروف ترينگروه هاي دانشگاهي جهان که متشکل از هشت دانشگاه پرآوازه آمريکا مي باشد)قرار گرفت تا جاييکه روابط علمي و فرهنگي بين اين دو دانشگاه از مستحکمترين روابط علمي فرهنگي ميان ايران و آمريکا گرديد و تا روزهاي آخر حکومتشاه ادامه داشت. تدوين بسياري از دروس، طراحي و توسعه پرديس هاي دانشگاه،تربيت اساتيد، و بنيانگذاري بسياري از موسسات تحقيقاتي دانشگاه شيراز همهو همه در اختيار اين دانشگاه قرار گرفتند.
در اواخر دهه ????م/1318ه.ش ميلادي ساختار درسي و پژوهشي دانشگاه تهرانرفته رفته به سمت الگوبرداري از سيستم دانشگاه هاي آمريکايي شروع به حرکتنمود. بطور نمونه دانشکده کشاورزي اين دانشگاه به کمک دانشگاه يوتا توسعهو گسترش يافت. در سال ????م/1332ه.ش موسسه علوم اداري دانشگاه (دانشکدهمديريت کنوني) به کمک دانشگاه کاليفرنيا جنوبي و به رياست دکتر هري مارلواز اين دانشگاه آغاز به ارائه مدارج دکترا نمود. در سال ????م/1336ه.شموسسه روزنامه نگاري دانشگاه تهران به کمک دانشگاه ويرجينيا و دکتر جيمزولارد آغاز به کار نمود. دانشگاه جانز هاپکينز آمريکا بود که در سال ????رشته دکتراي بيماريهاي سلولي (cytopathology) را در دانشگاه تهران راهاندازي نمود. از نمونه هاي بارز ديگر روابط آکادميک ايران و آمريکا،دانشگاه صنعتي آريامهر (دانشگاه صنعتي شريف فعلي) بود که مستقيما بر اساسدانشگاه ام آي تي در آمريکا الگوبرداري گرديد. سيد حسين نصر، رياستدانشگاه آريامهر، خود دانش آموخته ام آي تي بود.
در سال ????م/ 1328ه.ش، ايالات متحده آمريکا در راستاي سياست هري ترومن وقرارداد موسوم به قرارداد اصل چهار برنامه اي تاسيس کرد که USAID نامگرفت. از اينجا بود که دانشگاه ايالتي يوتا موظف شد که بين سالهاي ???? تا???? فناوري کشاورزي خود را به کشورهاي در حال توسعه همانند ايران ارزانيدارد که در دهه ???? نيز ادامه پيدا کرد. دانشگاه يوتا نيز روابط مبسوطيرا به ويژه با دانشگاه تهران براي تبادل دانشجو و محقق پايه ريزي نمود کهسالها ادامه داشت. طراحان اصلي و اوليه دانشگاه صنعتي آريامهر اصفهان(دانشگاه صنعتي اصفهان کنوني) هم از نظر ساختار درسي و هم از نظر شالودهسازماني زير نظر آمريکايي ها بود. روابط فيمابين علمي-فرهنگي ايران وآمريکا در دانشگاه جندي شاپور اهواز به حدي گسترده بود که در آستانهانقلاب اسلامي دست کم ?? استاد آمريکايي در اين موسسه مشغول تدريس بودند.
همچنين دانشگاه دانشگاه مازندران با الگوبرداري از دانشگاه هاروارد،دانشگاه تربيت معلم تهران با الگوبرداري از دانشگاه کاليفرنيا در لسآنجلس (UCLA)، دانشگاه فردوسي مشهد با الگوبرداري از دانشگاه جرج تاون ومرکز مطالعات مديريت (دانشگاه امام صادق عليه السلام کنوني) با الگوبرداري از دانشگاه هاروارد شکل گرفتند. در سال ????م/1354ه.ش، يعني دراواخر دوره پهلوي، کشور ايران در ميان کشورهاي جهان، با ?????? دانشجوبيشترين تعداد دانشجوي خارجي در دانشگاه هاي آمريکايي را دارا و مشغول بهتحصيل داشت و دست کم ?? دانشگاه آمريکايي در توسعه و يا تاسيس آموزش عاليدر ايران فعاليت داشتند.
در دهه? ?? ميلادي، هنري کيسينجر برنامه اي در دانشگاه هاروارد(fellowship program) ترتيب داد که بر مبناي آن تبادلات فرهنگي در سطوحفرزانگان و فرهيختگان بين دو کشور ايران و آمريکا برگزار مي گرديد. درميان کساني که با اين برنامه به دانشگاه هاروارد سفر نمودند و مدتي را درشهر بوستون آمريکا سپري کردند مي توان مهدي حائري يزدي، صادق چوبک، و جلالآل احمد را نام برد. کتاب سفر آمريکاي آل احمد خلاصه اين سفر وي بهآمريکاست.
برنامه فولبرايت
در سال 1944م/1922ه.ش ويليام فولبرايت، سناتور آمريکايي لايحه اي تنظيم وپيشنهاد کرد که طبق آن وجوهي که در نتيجه فروش مازاد آمريکا به دست ميآيد، در راه امور فرهنگي و آموزش و پرورش مصرف شود. هدف برنامه افزايشتفاهم دو جانبه از طريق تبادل افراد، علم و مهارت ها، بين مردم آمريکا ومردم ساير کشورهاي دنيا اعلام شد. برنامه فولبرايت به دانشجويان، مدرسان ومتخصصان که براي آموزش در خارج از آمريکا به تدريس، تحقيق و تدريس دردانشگاه و تدريس در مدارس حمايت مالي مي کرد و در دو فاز آغاز به کار کرد:دانشجويان آمريکايي که به خارج از آمريکا مي روند و دانشجويان خارجي که بهآمريکا مي آيند و همچنين کمک هاي بلاعوض به منظور تبادلات آموزشي بينالمللي به محققين، مدرسين، دانشجويان فارغ التحصيل و متخصصين اعطا مي کرد.
ايران نخستين كشور خاورميانه بود كه به برنامه فولبرايت پيوست. برنامهمبادلـه فرهنگـي ايران وآمريكا از سال 1328 با امضاي قرار داد دوجانبهآغاز شد و بـه ايـن ترتيـب، سازمان بورس فولبرايت به سرعت شكل گرفت وتأمين هزينههـاي ريـالي و د?ري آن مـنظم گرديد. تا سال 1345 بيشتر ت?شهادر جهت اعزام معلمان زبان انگليسي به آمريكا بود، ولي از آن سال به بعدتغييراتي در رويكرد برنامه تبادل به وجود آمد و محورهاي مبادلـه، بهعرصههايي چون مطالعات آمريكايي، مطالعات خاورميانه، آموزش و پرورش، علومپزشكي، فيزيكي و طبيعي، حقوق و قـانون، رسـانه هـاي اط?عـاتي، موسـيقي وهنـر، تربيـت بـدني و تفريحات، جامعه شناسي و مددكاري اجتماعي، تجارت وبازرگاني و مهندسي نيز توسعه يافت. برنامه مبادله آموزشي با ايا?ت متحدهبـراي تـاثير گـذاري بـر رهبـران، متخصصـان، دانشجويان، معلمان واساتيدپژوهشگر ايراني طراحي شـده بود. بر اساس برنامه فولبرايت، 1368 تن ازايرانيان در آمريکا و 293 آمريکايي در ايران تحصيل کردند. برنامههاي پيگيري (ارتباط با بورسيهها پـس از بازگشـت) از طريق سازمان "دوستان ايرانيايا?ت متحده" و "انجمن دانش آموختگان آمريكا " انجام ميشـد.
موسسات ايران شناسي و شرق شناسي
دفتر امور فرهنگي وزارت کشور آمريکا در سال 1967 م/1345ه.ش جاکوب هوريويتز(Jacib C. Hurewitz) را به ايران فرستاد تا شيوه هاي جديد ارزيابي تحقيقاتدرباره ايران را به مديران برنامه فلبرايت ارائه نمايد. ماحصل اين گفتگوهابه تاسيس "انجمن آمريکايي مطالعات ايران" در همان سال منجر گرديد. مرکزتهران اين موسسه درسال 1969م/1347ه.ش تاسيس شد که تا سال 1357 به فعاليتخود ادامه داد. اين موسسه کنسرسيومي از دانشگاه ها و موزه هاي آمريکاييبود که هدف آن ارتقاي مطالعات ميان رشته اي درباره تمدن ايران و گفتگوهايفرهنگي ميان ايران و آمريکا بود. برنامه هاي اين موسسه شامل آموزش زبان،اعطاي کمک هزينه تحصيلي به دانشجويان و دانشمندان ايراني و آمريکايي،برگزاري کنفرانس، اعطاي جايزه سالانه به بهترين تحقيق درباره ايران اعزامدانشجو و استاد به ايران و حمايت از پژوهشهاي ايرانشناسي مي شود. اينموسسه هم اکنون در آمريکا فعاليت مي کند.
از ديگر موسسات ايران شناسي مي توان به "انجمن بين المللي مطالعات ايران(ISIS)" (تاسيس در سال 1967 م /1345ه.ش)، "مرکز مطالعات ايران دانشگاهکلمبيا" (تاسيس در سال 1968 م/1346ه.ش توسط احسان يار شاطر)، "انجمنآموزشي و فرهنگي پارس" (تاسيس در سال 1974 م/1352ه.ش در شيکاگو) و "شورايآمريکاييان و ايرانيان" (تاسيس در سال 1957 م در نيوجرسي) اشاره کرد. حوزهپژوهشي و تحقيقاتي اختصاصي اين موسسات ايران شناسي بود درحالي که موسساتشرق شناسي ديگري نيز در آمريکا تاسيس شدند که به بررسي و مطالعه ايران درکنار ديگر کشورهاي شرقي مي پرداختند که از آن جمله مي توان از "مرکزآمريکايي تحقيقات آسيايي (Acor)" (تاسيس اين در سال 1968 م /1346ه.ش)،"مرکز هنرهاي خاور نزديک و ميانه موزه متروپوليتن" (تاسيس در سال 1956 م/1334ه.ش)، "انجمن مطالعات آسيايي آن آربور" (تاسيس در سال 1948 مي/1328ه.ش در ميشيگان)، "مرکز زبان شناسي واشنگتن" (تاسيس در سال 1959م/1337ه.ش)، "انجمن زبان شناسي آمريکا در تگزاس" (تاسيس در سال 1961/م1339ه.ش)، موسسه خاورنزديک و خاورميانه وابسته به دانشگاه کلمبيا (تاسيسدر سال 1950) و... نام برد.
سپاه صلح

جان اف کندي، در دوران مبارزات تبليغاتي خود براي کسب مقام رياست جمهوريدر سال 1960م/1338 ه.ش، بارها در باره ضرورت بنيان گذاري "ارتشي” نو توسطايالات متحده سخن گفته بود. ارتشي متشکل از نيروهاي مردمي و غير نظاميانآمريکايي که آماده سفر به مناطق توسعه نايافته جهان باشند. به باور بسيارياز ناظران سياسي و تاريخ نگاران، تاسيس سپاه صلح در دوران جنگ سرد يکي ازمبتکرانه ترين برنامه هايي بود که دولت آمريکا تا آن زمان براي ديپلماسيعمومي خود بر عهده گرفته بود. بدين منظور، جان اف کندي، از سارجِنتشِرايور، برادر همسرش خواست که مسوليت يک گروه کار ويژه را براي تدوين طرحاوليه سپاه صلح بر عهده بگيرد. سرانجام، در روز 1 ماه مارس 1961 ميلادي،رئيس جمهور جان اف کندي، که به تازگي به مقام رياست جمهوري آمريکا انتخابشده بود، طي صدور حکمي خواستار تاسيس سپاه مردمي صلح در آمريکا شد. در دهههاي 60 و 70 ميلادي، شمار زيادي از جوانان آمريکايي داوطلب خدمت در سپاهصلح شدند، و راهي کشورهايي در آمريکاي جنوبي، آسيا، آفريقا، و خاورميانهشدند.
در سال 1341 دولت ايران موافقت خود را با ايجاد سپاه صلح در ايران اعلامکرد. نزديک به 1,750 داوطلب بين 1962 و 1976 در قالب سپاه صلح در شهرها وروستاهاي مختلف ايران فعاليت کردند. آنها در زمينه هايي مانند برنامه ريزيشهري، تعليمات آموزشي، تدريس زبان انگليسي، تشکيل کتابخانه هاي محلي،ايجاد برنامه هاي آموزشي براي کودکستان ها، کمک به کشاورزان، کاهش ميزانآلودگي هوا، طرح هاي زيست محيطي براي از بين بردن آلودگي و کاهش منابع دردرياي خزر، کنترل رشد سريع جمعيت شهري و به ايجاد 45 پارک مدد رساندند.
راديو و تلويزيون
از ديگر فعليت هاي فرهنگي ايالات متحده آمريکا، راديو صداي آمريکا بود کهبه مرور زمان تحول يافت و با راه اندازي ايستگاه راديويي وتلويزيوني،مخاطبان زيادي در ايران يافت. هدف اين راديو که برنامه هاي آن را سفارتايالات متحده در ايران تهيه و اجرا مي کرد، تعقيب خطوط مشخص سياست اقتصاديونظامي آمريکا در ايران، هدايت افکار عمومي ايران به نفع آمريکا و ايجادنوعي امنيت اجتماعي براي مستشاران اين کشور در ايران بود. در سال 1339ارتش امريکا نيز در ايران تلويزيون راه اندازي کرد.
درسال 1324 شمسي بنگاه بين المللي فيلم براي ساخت و تهيه ده حلقه فيلم درزمينه مسائل جغرافيايي، صنعتي، حمل ونقل، اقتصادي و تاريخي به منظورشناساندن ايران به کشورهاي خارجي درخواستي از ايران کرد وکميسيوني دروزارت فرهنگ تشکيل و براي تهيه ده حلقه فيلم در ده هفته با هزينه اي معادل45000 دلار قراردادي با اين بنگاه تنظيم شد.
برخي از منابع و مآخذ:
-آشنا،حسام الدين، بورس رهبران فولبرايت و نخبگان حاكم در دهه آخر دوران پهلوي، فصلنامه علوم اجتماعي شماره 43 و 42
-آشنا،حسام الدين، سالشماري ديپلماسي فرهنگي امريکا در ايران، فصلنامه مطالعات تاريخي، پاييز 1384، ش 9
-آشنا،حسام الدين، ديپلماسي فرهنگي امريکا در ايران (انجمن ايران و امريکا)، فصلنامه مطالعات تاريخي
-فتحعلي آشتياني، علي، غارت بزرگ، فصلنامه مطالعات تاريخي
-بيل، جيمز، شير و عقاب: روابط بدفرجام ايران و امريکا، ترجمه فروزنده برليان، تهران، 1371، نشر فاخته
-فتحي، کوروش و زشيد پور، احمد،روابط فرهنگي ايران و ايالات متحده آمريکا از شهريور 1320 تا کودتاي 28مردادا 1332، فصلنامه تاريخ روابط خارجي، ش 29
-فضلي نژاد، پيام، ارتش سري روشنفکران، کيهان، 1390
-فيلستروپ، ج. م.، مؤسسهانتشارات فرانکلين تهران، مترجم: گيتي آرين، اطلاع رساني و کتابداري، نامهانجمن کتابداران ايران، شماره 41، بهار 1357
-قبادي، محمد، مدرسه عاليدماوند (بنيادفرهنگي ايران بتئيل) حضور مبلغان مسيحيت در ايران، فصلنامهمطالعات تاريخي، تابستان 1387، شماره 21
-Asgard, Ramin, Excerpt fromU.S.-Iran Cultural Diplomacy Report: Report presents historicalperspective of U.S.-Iranian cultural ties